.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
ناگفته هاي مهدي صياد شيرازي از ترور پدرش


به گزارش سايت خبري تحليلي وطن، فرزند شهيد سپهبد صياد شيرازي در گفتگويي مشروح که با هدف بررسي زاويه‌ي ديگر از ترور وي و همچنين ويژگي‌هاي برجسته شخصيتي اين شهيد صورت گرفت، موضوعات مختلفي را مورد توجه قرار داد.

* شب قبل از ترور چه مسائلي بين شهيد صياد شيرازي و خانواده گذشت؟

در اون سال من سوم دبيرستان بودم و شب شهادت ايشان شب امتحان درسي بنده هم بود و براي استفاده از محضر ايشان و طرح مسائل درسي خود به ايشان مراجعه کردم چراکه ايشان بر رياضيات و زبان انگليسي تسلط کاملي را داشتند.

ايشان هم تازه از سفر مشهد مقدس و زيارت امام رضا (ع) و ديدار با والده برگشته بودند و روحيه معنوي قوي هم در وجودشان بود و اين روحيه معنوي را به فضاي خانواده نيز انتقال داده بودند و نه تنها در شب شهادتشان بلکه هميشه با خانواده مهربان و با محبت بودند.

* صحبت خاصي در آن شب با خانواده نداشتند؟

به خود بنده بيشتر توصيه ايشان پرداختن به درس و علم بود تا مسائل علمي خود را با توجه بيشتري پيگيري کنم و حتما با ديگر اعضاي خانواده نيز به طور حتم مباحثي را مطرح کرده‌اند.

* در صبح روز ترور شما در اون صحنه حاضر بوديد، واقعه ترور ايشان چگونه بود؟

در روز ترور من و برادرم براي رفتن به مدرسه آماده شده بوديم و قرار بود که پدرم ما را به مدرسه برسانند. بنده کمي زودتر وارد حياط شدم و پدرم از حسينيه‌اي که در طبقه پايين منزل ما بود با دو کيفي که در دست داشتند خارج شدند و آن دو کيف را در صندق عقب ماشين تويوتايي که داشتند قرار دادند و بنده هم کيف مدرسه خودم را در ماشين گذاشتم و درب پارکينگ را باز کردم و ايشان ماشين را ساعت شش و 30 دقيقه بود که از پارکينگ منزل خارج کردند و چند دقيقه‌اي براي اينکه برادرم هم به ما ملحق بشوند در مقابل درب منزل توقف کردند.

در اين لحظه من مشغول بستن درب پارکينگ بودم و شخصي را ديدم که با لباس نارنجي رنگ شهرداري در حالي که ماسک به صورت و يک خارو در دست داشت، و در حالي که مشغول جارو زدن زمين بود به ماشين نزديک شد و نامه‌اي را به پدرم داد و در حالي که پدرم مشغول مطالعه اين نامه بودند، اين فرد اسلحه‌اي را از لباس خودش خارج کرد و چهار گلوله به سر ايشان شليک کرد و به سرعت به سمت کوچه پاييني منزل ما فرار کرد و در همان لحظه صداي موتوري را شنيدم؛ لذا به احتمال زياد اين فرد تنها نبود.

وقتي بنده صداي تير را شنيدم به سمت ماشين حرکت کردم و پدرم را غرق در خون ديدم و ديگر اعضاي خانواده نيز که صداي شليک را شنيده بودند به سمت درب منزل آمدند و ما به سرعت ايشان را به بيمارستان رسانديم ولي به دليل اينکه گلوله‌ها به نقطه حساس بدن ايشان يعني سر، مغز و جمجمه اصابت کرده بود به فيض شهادت نائل شدند.
* در مورد پيگيري پرونده ايشان چه مراحلي توسط خانواده، وکلاي شما و دولت طي شده است؟

در حال حاضر پرونده ترور شهيد صياد شيرازي در حال بررسي است و بنده نيز به عنوان شاکي و شاهد دنبال اين کار هستم و همه نهادهاي قضايي از جمله قوه قضائيه،زحمت کشيده‌اند.
در حال حاضر اين پرونده به فضاي بين‌المللي و در يک دادگاه بي‌طرف در کشور فرانسه پيگير مي‌شود و طرح دعوا و شکايت خانواده را مطرح کردم و چگونگي به وقوع پيوستن را هم براي مسئولان اين دادگاه شرح دادم و اسناد و مدارکي را در اختيار آنها گذاشتم ولي همچنان نتيجه قطعي براي بيان حاصل نشده است.

* خود شما اين شکايت را طرح کرده‌ايد؟

نه شکايت از سوي خانواده طرح شده و اين شکايت به طور رسمي در همين فروردين ماه سال گذشته مطرح شد اما در گذشته نيز وکلاي ما شکايتي را براي طرح دعوا در کشور فرانسه طرح کرده بودند.

از همان 10 سال پيش وقتي پرونده وارد پروسه قضايي شد وکلاي ما نيز گرفته شد و زماني که قرار شد در فرانسه نيز طرح دعوا صورت بگيرد و قرار شد به دليل اينکه خود سازمان مجاهدين خلق (منافقين)اين ترور را بر عهده گرفتند لذا از اين سازمان شکايت‌ها صورت گرفت.
* تا به امور چند جلسه براي رسيدگي به اين پرونده تشکيل شده؟

تعداد جلساتي که وکلاي ما حضور داشتند زياد بوده اما خود دادگاه فرانسه براي اولين بار از بنده به عنوان شاهد و شاکي پرونده دعوت کرده بود همين فروردين ماه سال جاري بود و بيشتر سوالات در اين دادگاه حول محور نحوه ترور و شرح واقعه بود.

* فکر مي‌کنيد چه ميزان زمان براي به نتيجه رسيدن اين پرونده وجود دارد و در دادگاه فرانسه هم چه اقداماتي انجام شده؟

ما تنها اطلاعاتي که به ما رسيده را بيان مي‌کنيم و اين مسئله اين است که 3 الي 4 سال است که اين مسير به اين کيفيت دنبال مي‌شود.
و قبلا تنها در ايران مسير دنبال مي‌شد و تصميم گرفته شد پرونده ايشان و ديگر شهداي ترور از طريق خود کشوري که اين مجرمين در آن حضور دارند نيز پيگيري شود.

* تحليل خود شما براي به نتيجه رسيدن اين پرونده و بازداشت عاملان اين ترور چيست؟

من متناسب با سند و مدارک موجود صحبت مي‌کنم اما خود سازمان مجاهدين خلق اين ترور را براساس اخبار منتشر شده از سوي آنها در اينترنت و هم براساس فيلم‌هايي که منتشر کرده‌اند اين موضوع را بر عهده گرفتند و تا يک زماني هم دادگاه فرانسه و مسئولان قضايي آن کشور نيز متوجه اين قضيه شده‌اند و در حال بررسي ديگر ابعاد اين ترور هستند.

سازمان مجاهدين خلق نيز علت ترور ايشان را مقابله با منافين در عمليات مرصاد عنوان کرده‌اند و اين سخنان خود را با فيلم و برخي اسناد مطرح کرده‌اند.
* آيا اين سازمان به اهداف خود در ترور شهيد صياد شيرازي دست پيدا کرده‌ است؟

اين افراد اهدافشان براي شهيد صياد شيرازي در حوزه اهداف سازمان مجاهدين خلق بود و به دنبال منافع گروهي و سازماني خودشان بودند و در حوزه مخالفت با نظام جمهوري اسلامي ايران هست و تنها بدنبال سرکوب کردن افرادي مانند شهيد صياد شيرازي بود؛ چراکه چنين شخصيت‌هايي را مخالف و مانع تحقق اهداف خودشان مي‌دانند.

گروههايي مانند مجاهدين خلق گروههاي مخرب و تروريستي هستند و متاسفانه گروههايي که ادعاي حقوق بشري را در جهان دارند گروه منافقين را از ليست تروريست‌ها خارج مي‌کنند ولي ما معتقد هستيم همه تروريست‌ها و همه افرادي که اينگونه گروهها را تربيت مي‌کنند بايد مجرم شناخته شوند و در مقابل عملکردشان پاسخگو باشند.

ما امروز مشاهده مي‌کنيم برخي از افراد در آمريکا ادعاي دوستي با ايران دارند اما پشت اين زبان چرب و نرم يک چهره زشت وجود دارد و در اصل آمريکا و صهيونيسم خود تروريسم هستند.
* بر عهده گرفتن اين ترور از سوي مجاهدين خلق نشانه چيست؟

اين امر نشان مي‌دهد که اين افراد يک برنامه آني نداشتند بلکه از مدتها قبل براي ترور ايشان برنامه‌ريزي کرده بودند و شهيد صياد شيرازي جز ترور اين گروه بود تا راه اجراي برنامه‌هاي خود را باز کنند و احتمال دارد اين افراد مدتها قبل براي اين امر برنامه‌ريزي کردند و به دنبال فرصت مناسب براي تحقق اين امر بودند و شايد اين زمان را که ايشان راننده و محافظ نداشتند، بهترين فرصت براي ترور ديدند.

* چرا ايشان راننده و محافظ نداشتند؟

در آن مقطع زماني و لحظه شهادت خودشان رانندگي مي‌کردند.
ايشان يک خصوصيتي که داشتند اين بود که مردمي بودند سعي مي‌کردند به کسي زحمتي ندهند هم خودشان رانندگي کنند هم محافظ استفاده نکنند.

من يادم هست کساني هم اين حرف را به ايشان مي‌زدند، ايشان جواب مي داد که محافظ هم بنده خداست. تا آنجا که مي‌توانستند سعي مي‌کردند احساس مسئوليت در اين مساله داشته باشند و نمي‌خواستند کسي را به زحمت و خطر بياندازند.

ضمن اينکه اين مسئله حفاظت ايشان، براي خانوادشان هم محروميتهايي را مي‌آورد بالاخره هر جايي مي‌رفتند بايد با يک گروهي مي‌رفتند ولي با عدم حضور محافظ از نزديک مي‌توانستند با بچه‌ها و خانواده باشند.

البته ما هم در آن زمان و هم امروز گفته‌ايم که تا حدودي در اين امر غفلت شد و هميشه گفته‌ايم که هم در آن زمان و هم امروز براي برخي از شخصيت‌هاي ما غفلت صورت مي‌گيرد و نظر من اين است که بايد اين حفاظت در مرود افرادي که شخصيت مردمي دارند بصورت نامحسوس انجام بشود.
* چه خصلت‌هايي در شهيد صياد شيرازي وجود داشت که شخصيت او را فردي مردمي کرده بود؟

يکي از ويژگي‌هاي ايشان غير از اخلاق خوب و مهرباني ايشان با مردم و خانواده و با طبقات مختلف جامعه داشتند شرکت در نماز جمعه بدون اينکه در محل مخصوص شخصيت‌ها حضور پيدا کنند و در صف‌هاي عقب و در کنار قشرهاي مختلف مردم حضور پيدا مي‌کردند.

شهيد صياد شيرازي بدون هيچ تشريفاتي در جلسات مذهبي و در کنار مردم حضور پيدا مي‌کردند و يکي از جلساتي که ايشان شرکت مي‌کردند و به آن علاقه داشتند جلسات حاج آقا مجتبي تهراني بود که محفلي براي جوانان بود و ايشان هم در کنار مردم مشغول يادداشت مطالب آموزنده اين جلسات بودند.

شهيد صياد شيرازي به فقرا و نيازمندان رسيدگي زيادي داشتند و حتي اکثر اين افراد که بصورت آبرومند اما در فقر زندگي مي‌کردند اگر شهيد صياد شيرازي متوجه مي‌شدند حتما به آنها از نظر مالي و معنوي کمک مي‌کرد و در مجموع رابطه صميمي با مردم داشتند.

شهيد صياد شيرازي تا جايي که توان داشت تلاش مي‌کرد مشکلات مردم را حل کند و تا مي‌توانست جواب رد به درخواست آنها نمي‌داد.
* پس از شهادت صياد شيرازي چه شرايطي براي شما و خانواده ايجاد شد؟

بيشتر تاثير خلا حضور ايشان عاطفي بود چرا که ايشان هم پدر و هم استاد زندگي ما بودند و لذا جاي خالي ايشان بسيار محسوس بود و اگر اين افراد دستگير مي‌شدند و عاملان اين ترور محاکمه مي‌شدند و نتيجه قطعي و پيروزي حاصل مي‌شد باعث تسکين خاطر خانواده مي‌شد، اما همين عدم حصول يک نتيجه قطعي باعث روشنتر شدن مظلوميت ايشان هست و اميدواريم که مجرمان اين ترور و افراد ديگر که به دست اين افراد ترور شده‌اند به سزاي اعمال خود برسند.

* تصويري که جامعه و مردم ما از اين حادثه در خاطر دارند حضور مقام معظم رهبري در مراسم تشييع پيکر ايشان هست نحوه حضور ايشان را شرح مي‌دهيد؟

شب تشييع پيکر ايشان خانواده در غسالخانه با پدرم آخرين صحبتها و وداع‌ها را انجام دادند و به ما گفته شد که قرار است مراسم تشيع پيکر ايشان در ستاد کل نيروهاي مسلح انجام شود و قرار شد مراسم ايشان در همان محل کار ايشان برگزار شود.

در اين مراسم همه اعضاي خانواده حضور داشتند و به ما خبر دادند که مقام معظم رهبري هم در مراسم حضور پيدا کرده‌اند که بنده به دليل اينکه توفيق ديدار ايشان را تا آن زمان نداشتم و در آن زمان شرايط عاطفي خاصي بر من و خانواده حاکم بود اولين ديدارم در کنار تابوت پدرم با اياشن بود و زماني که با ايشان مواجه شدم اول خم شده تا پاي ايشان را ببوسم و ارادت خودم را به ايشان نشان بدهم و ايشان هم ما را مورد مهر و محبت خود قرار دادند و روزهاي بعد از تلويزيون بوسيده شدن تابوت پدرم را توسط مقام معظم رهبري ديدم.

در آن ديدار به مقام معظم رهبري گفتم که ايشان در راه امام حسين (ع) شهيد شدند که ايشان لبخند محبت آميزي به بنده زدند و مادر بنده نيز به ايشان گفتند: "براي ما دعا کنيد تا همه ما بگونه‌اي شهيد شويم" و مقام معظم رهبري هم پاسخ دادند "شهادت افتخار همه ما است" و بعد از اين مراسم صبح روز بعد زماني که بر سر مزار ايشان حاضر شديم ديديم که مقام معظم رهبري نيز در آنجا از صبح زود حضور پيدا کرده‌اند و مادر ما به ايشان گفتند: "از بس که گريه کرده‌اند ديگر توان و قوت اشک چشم ايشان خشک شده است" و مقام معظم رهبري در پاسخ فرمودند: گريه کردن براي شهيد صياد شيرازي بسيار تسکين دهنده است و شما شريک زندگي ايشان بوديد و صبري و همراهي که با ايشان در طول دفاع مقدس و پس از آن داشتيد بطور حتم شما را در پاداش شهادت ايشان شريک مي‌کند.

* ايشان از دريافت درجه سرلشکري و کلا ارتقا درجه چه احساسي داشتند؟

موارد زيادي بود که ايشان ابراز مي‌کردند که به دنبال ارتقا درجه نيستم يا به دنبال يک رتبه و درجه مادي نيستم و کارم را نمي‌‌خواهم براي يک همچنين هدف کوچکي انجام بدهم.

ايشان تعلقي به دريافت درجه نداشتند و نيت اصلي ايشان خدمت به مردم و رضاي خداوند بود تا اينکه ارتقاي درجه براي ايشان مهم باشد.

درجه سرلشکري هم به ايشان ابلاغ شده بود و قرار بود در همان روزهاي که شهيد شدند از دست مقام معظم رهبري دريافت کنند و چون به فيض شهادت نائل شدند يک درجه ارتقا پيدا کردند و درجه سپهبد به خانواده اهدا شد.
* از آن لحظه‌اي که براي دريافت درجه سپهبدي خدمت مقام معظم رهبري رفته بوديد مي‌فرماييد.

به خانواده ما گفته شد که يکي از اعضاي خانواده بايد براي دريافت درجه به نيابت از اين شهيد خدمت مقام معظم رهبري بروند و لذا چون هم بنده علاقه بسياري به ديدار دوباره ايشان داشتم و هم شرايط روحي من بهتر از ديگر اعضاي خانواده بود؛ لذا بنده به ديدار ايشان رفتم.

* قرآني هم در اين ديدار با خود خدمت مقام معظم رهبري برده بوديد از اين قرآن فرمائيد.

بله در اين ديدار يک قرآن همراه خودم بردم تا مقام معظم رهبري مطالبي را در ابتداي اين قرآن بنويسند و مقام معظم رهبري نوشتند: بسم‌الله الرحمن الرحيم جواني را در راه خودسازي روحي، جسمي و فکري مغتنم بشماريد و نماز را با توجه و حضور قلب بخوانيد و با قرآن عزيز انس پيدا کنيد و فضاي معطر شهادت را که زندگي شما را معطر کرده قدر بدانيد و بنده نيز تلاش مي‌کنم زندگي خود را بر همين اساس پايه‌گذاري کنم و از ايشان خواستم تا براي ما دعا کنند.

* پدرتان معمولا تأکيدات و سفارشات ويژه‌اي هم به شما داشت؟

توصيه هميشگي پدرم ايستادگي بر سر هدف، و دفاع از کلمه حق در هر شرايطي بود و تأکيد داشتند که اين 2 امر مهم تنها در سايه قرار گرفتن در خط اصيل ولايت حاصل مي‌شود.
پدرم توصيه هميشگي ايشان اين بود که تبعيت از ولايت، در همه جا و در همه حال معيار ما در تمامي گزينش‌ها اشاره ايشان است.

به ياد دارم که پدرم در زمان شهادت شهيد لاجوردي گفتند: براي رساندن پرچم مقدس انقلاب به صاحب اصيلش حضرت مهدي (عج)، بايد در ولايت ذوب شد.

اما شهيد صياد شيرازي بيشتر تلاش مي‌کردند تا در عمل خود بسياري از خصوصيات و ويژگي‌هاي اخلاقي را به ما بياموزند و حتي در مسائل انقلابي، اجتماعي و اسلامي را به ما به همين روش انتقال مي‌دادند.

اما ايشان يک توصيه را به عنوان وصيت به ما گفتند و آن هم نماز اول وقت بود واين وصيت را در يکي از نمازهاي جماعتي که در منزل داشتيم در بين دو نماز به خانواده گفتند: تنها وصيت من اين است که تلاش کنيد نمازهاي خود را اول وقت بخوانيد» و اين حرف را يک هديه از سوي خود به ما ارائه کردند.

هر جمعه در بين مردم به نماز مي‌ايستادند و آن را به هر برنامه ديگري اولويت مي‌دادند و هميشه به من توصيه مي‌کردند که نماز جمعه، مرکز وحدت، عشق و ايمان به رهبري است.

ايشان در قنوت هم دعاهاي مختلف را مي‌خواند ولي در پايان قنوت دعاي "اللهم ايد آيت الله العظمي خامنه‌اي اللهم حفظه و وفقه و ثبته" را هميشه قرائت مي‌کردند.
* مهمترين و جاودانه‌ترين خاطره از ايشان در ذهن شما چيست؟

تمامي لحظاتي که ما با ايشان بوديم و در قيد حيات بودند همه خاطره است ولي تمامي سفرهاييکه در کنار ايشان حضور داشتم بسيار آموزنده و خوب بود چرا که فضاي حاکم بود که مي‌ـوانستيم از نظر علمي تجربه‌هاي خوبي کسب کنيم.

ايشان يکي از سفرهايي که ما را مي‌بردند به مناطق عملياتي هشت سال دفاع مقدس بود و همين راهيان نور قبل از اينکه چنين اسمي داشته باشد توسط ايشان حرکتش شروع شد و چنين برنامه‌هايي را دنبال مي‌کردند و به نقاط مختلف مانند شلمچه، دو کوهه، فکه سفر مي‌کردند و تاکيد داشتند که چنين سفرهايي انجام شود و افرايد که مستقيم در جنگ حضور داشتند نيز براي مردم مناطق عملياتي را تشريح کنند.

شهيد صياد شيرازي در همان زمان گروه «معارف جنگ را تشکيل دادند تا اين گروه به طور تخصصي براي دانشجويان دانشکده افسري از نزديک مناطق جنگي را علمي و کارشناسي توضيح مي‌دادند و وقايع هشت سال جنگ تحميلي را تشريح مي‌کردند.
* اگر روزي با ضارب شهيد صياد شيرازي مواجه شويد چه حرفهايي مي‌زنيد؟

ما همين روحيه‌اي که امروز داريم، در همان روز هم تلاش مي‌کنيم با روحيه تعقل از اين فرد اهدافش را سوال کنيم و از رفتارهاي غيرمنطقي خودداري خواهيم کرد و تنها به دنبال اجراي حکم قانون شرع و اسلام مانند امروز خواهيم بود و اينگونه برخورد کردن اشتباهات اون فرد را به وي متذکر مي‌شود.


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.122 seconds.